ديگر نه گريه اي مانده و نه صدايي براي شكستن بغض هاي فرو خرده.. فقط من ماندم و من و يك زندگي در جريان...هميشه ما بازنده ايم و زندگي مي برد....این جریان ادامه دارد تا یک جا عاقبت متوقف شود...راضیم به این جریان چون نگاه خروشان تو هم راضیست.....
همیشه حرفها در قالب ترانه پیدا میشنود....حرفهایم را در دل این ترانه ها جای دادم به امید آن که تو درکش کنی......
....................................................................................
زندگي نقطه سر خط بي وفاييت شده عادت
تو نوشته بودي ديدار سه تا نقطه تا قيامت
زندگي نقطه سر خط تلگرافي شده نامت
قلبمو مچاله كردي لاي نقطه چين نامت
عزيزم نقطه ته خط برو با خيال راحت
به تو تقديم اين ترانه عوض جواب نامت
با سي و دو حرف دلگير مختصر مفيد و ساده
گفتي كه سايه ي عشقت از سرم خيلي زياده
ريز دردا خط كشيدي ضربدر زدي رو اسمم
تا بدونم كه به عشقت تا كه جون دارم طلسمم
عزيزم نقطه ته خط برو با خيال راحت
به تو تقديم اين ترانه عوض جواب نامت
روي يه كاغذ بي خط حرفاي خسته به نوبت
روي سرزمين نامت حرف "ت" كرده قيامت
"ت"مثل تو مثل ترديد،"ت"مثل اخر طاقت
مثل تنهايي مثل تب مثل اخر خيانت
عزيزم نقطه ته خط برو با خيال راحت
به تو تقديم اين ترانه عوض جواب نامت

برچسب‌ها:

تاريخ : یک شنبه 31 خرداد 1398برچسب:مرد خدا امیر ارسلان, | 22:40 | نویسنده : امیر ارسلان |
صفحه قبل 1 صفحه بعد
.: Weblog Themes By VatanSkin :.